سارا میگه :

من از شما بسیار ممنونم که منو در مسیر درستی قرار دادین
اینکه بتونم با آگاهی خوراکی هارو انتخاب کنم و ترکیبشون کنم
مهارتی بود که تا الان نداشتم و قطعا با من ماندگار خواهد بود
در مسیر کنترل استرس قدمهام کوچیک بوده اما تغییر بزرگی در خودم حس میکنم
قدردان محبت شما هستم

حسین میگه :

در دوره ی اول یاد گرفتم راجع به غذاهایی که میخورم فکر کنم
نیاز بدنم رو بشناسم و بهش اهمیت بدم،
خودم و بدنم رو دوست داشته باشم و سخت نگیرم
با انتخابهای سالم و بهتر آشنا شدم
در این یک دوره واقعا تونستم عادتهای خوب زیادی رو بسازم
مهمتر اینکه یاد گرفتم صبور باشم و دنبال نتیجه های سریع و زودگذر نباشم
خلاصه که خیلی راضیم

محمد میگه :

یکی از دلایلی که تصمیم گرفتم دوره شمارو شرکت کنم متفاوت بودنتون بود.
مثل بقیه تبلیغ در یک ماه لاغر شوید نبود،
در عین علمی بودن تجربی هم بود و کلی از شما یاد گرفتم
و فکر نمیکردم انقدر ساده میتونم یاد بگیرم ارتباطم با غذا بهتر بشه
ممنون که کلی انرژی مثبت بهم دادین.

نسترن میگه :

موضوع جالب برام این بود که منو در انتخاب غذا راحت گذاشتید
این بهم آرامش میده
به کاهش وزن خیلی فکر نمیکنم همین که باعث شدین روی غذایی که میخورم تمرکز کنم وزن هم به مرور کم میشه.
انتخاب هام در خونه،کافه و رستوران خیلی بهتر شده
توی خریدهام بیشتر دقت میکنم
ولع خوراکیم خیلی محدود شده و..

علی میگه :

بهترین قسمتش اینه که کوچی دارم که با آرامش به حرفام گوش میده و راهنماییم میکنه.
کوچکترین استرسی بهم منتقل نمیکنه(کنترل صمیمانه و بدون قضاوت)
باعث شدین با آرامشی بیشتری غذا بخورم و از غذا لذت بیشتری ببرم
اشتباهات غذایی که باعث عذاب وجدان میشد رو نه از روی اجبار با ذهن آگاهی مدیریت کنم و همینطور اصطلاح حالا یه بار عیب نداره خیلی کم شده.

پگاه میگه :

مرجان عزیز خداروشکر می کنم که با شما آشنا شدم. ممنون که با من هم قدم شدید و من را درمسیر درست قراردادید قبل از آنکه گرفتار وسواس کالری شماری شوم و قبل از اینکه ناامید شدم. این دوره برایم شبیه هیچ دوره ای نبود. بر عکس تمام دوره های رژیمی که قبلا گرفته بودم و برای تمام شدنشان لحظه شماری می کردم اصلا و اصلا دوست ندارم این دوره و همراهی شما به آخر برسد. ممنون بابت چراغی که برایم روشن کردید تا کمتر زمین بخورم.
آرزو می کنم افراد بیشتری با شما و شیوه ای که می آموزید آشنا شوند. شاید درد رژیمهایی که تابحال گرفته اند را از این طریق فراموش کنند.

لیلا میگه :

از ۱۸ سالگی انواع رژیم های غیراصولی رو امتحان کرده بودم، هر دفعه هم وزن کم میکردم، ولی دوباره بعد از یه مدتی با حال روحی خراب و عذاب وجدان شدید به وزنی بیشتر از قبل رژیم برمیگشتم و این سیکل معیوب ادامه داشت، تا اینکه بعد از ۱۲ سال جنگ و دعوا با خودمو بدنم حس کردم که خسته شدم، از سختی رژیمها و حسرت نخوردن خسته شده بودم. کمر درد و ضعف فیزیکی به خاطر نداشتن تحرک و اضافه وزن هم اضافه شده بود.
الان ۶ ماه میگذره و تغیرات رو کاملا میبینم حال روحی خیلی خوبی دارم و خودم رو دوست دارم. وزنم تقریبا ثابت مونده ولی سایز کمر و دور شکمم خیلی تغیر کرده! من تو این ۶ ماه مهاجرت کردم و فشار شدید کار و درس و زندگی روم بوده و معمولا اینجور مواقع خیلی وزن اضافه میکردم!!!

یاد گرفتم که درست وبهتر انتخاب کنم، تغذیه ی سالم و اثری که روی بدن و روانم میذاره رو شناختم. ورزش کردن رو شروع کردم و تغیراتش رو میبینم، قدرت بدنیم بیشتر شده و دردهای کمرم کمتر. یاد گرفتم که تغییر کردن صبر و حوصله میخواد! اگر اشتباهی میکنم خودم رو سرزنش نمیکنم و دوباره به برنامه زندگی سالمم برمیگردم.به صورت ناخودآگاه تصمیمهای درست میگیرم و این خیلی لذت بخشه. خلاصه اینکه با قدمهای کوچیک ولی به سمت جلو با کمک مرجان عزیزم دارم پیش میرم و آینده ی خوبی پیش روی خودم میبینم.

مریم میگه :

من رژیم زیاد گرفتم تو رژیم های قبلی ولع زیادی داشتم اما این روش اهسته اهسته بود و دیگه اون ولع غذا خوردن نبود.
خیلی صبر و حوصله و زمان زیادی میخواد تا یادبگیری اهسته اهسته که چطور سبک زندگیت رو تغییر بدی و درست غذاخوردن رو یاد بگیری.

مکملی که برام تجویز کردین هم برام خیلی خوب بود و بی حالی منو رفع میکرد
اون حرفایی که درباره تغذیه سالم و یا اطلاعاتی که راجع به خوراکی های فرآوری شده گفته بودین
وقتی میخوام بخورم خیلی کمتر از قبل میخورم و تو ذهنم حرفای شما میاد.
خیلی چیزهای زیادی از شما یاد گرفتم ممنون واقعا